اخبار كهنه و منجمين در خصوص دجال
در اخبار اكثر كهنه و منجمين و كساني كه به هر نحو توانسته اند قسمتي از آينده را به صورت مبهم يا روشن ببينند نيز بطور مستقيم يا غير مستقيم به خروج دجال اشاره شده است و در برخي از اخبار حتي چگونگي خروج او، حوادث قبل و بعد از خروج و حتي سال خروج و سال قتل او نيز پيش بيني شده است. البته بايد به اين نكته توجه داشت كه پيش بيني هائي را كه هر يك از پيش گويان كرده اند ممكن است دستخوش تغيير قرار بگيرند. زيرا غيب مطلق تنها در اختيار خداوند است و اوست كه از جزئيات دقيق و مفصل حوادث آينده خبر دارد و اوست كه مي تواند به حادثه اي اجازه رخ دادن بدهد و يا در آن تغيير ايجاد كند.
ابن عصمه, يحي بن اعقب, ابو هلال مصري, شاه نعمت الله ولي , خواجه نصير الدين طوسي (ره) و نوستر آداموس
ازجمله كساني هستند كه در بين اخبار خويش از حوادث آينده , خبر از خروج دجال و فتنه بزرگ او داده اند چنانكه در كشكول شيخ بهائي قدس سره از خواجه نصير الدين طوسي (ره) مسند رباعي فارسي را نقل مي فرمايد:
در دور زحل خروج مهدي است
جرم دجل و دجاليان است
در آخر واو و اول زاء
چون نيك نظر كني همان است
و نيز فرموده اند :
در الف و ثلاثين دو قرآن مي بينم و ز مهدي و دجال نشان مي بينم
يا ملك شود خراب يا گردد دين
ستري است نهان و من عيان مي بينم
بيني تو بقاء ملك مغير گشته
در وقت غلط زير و زبر برگشته
در سال غليب اگر بماني بيني
ملك و ملل و مذهب و دين برگشته
نوستر آداموس نيز كه پيش گوئي توانا است در بين پيش بيني هاي خود دجال را با نام ضد مسيح ذكر نموده و به صورت رمز و كنايه فتنه ها و آشوب هاي وي را عنوان نموده است. وي در نامه اي به هنري دوم مي نويسد:
«ضد مسيح براي آخرين بار بر مي گردد همه ملل مسيحي و كافر مي لرزند، براي مدت 25 سال. جنگ و نبرد سخت تر از هميشه خواهد بود. شهرهاي كوچك و بزرگ، قلعه ها و همه ساختمان ها نابود مي شوند، شاهزاده شيطان آن قدر گناه مي كند كه تقريباً همه دنيا خود را در انزوا مي بينند.
قبل از اين حوادث بسياري از پرنده هاي نادر و كمياب در آسمان جيغ مي كشند آن ها مي گويند :الان ! الان! وقتش رسيده است، سپس مدتي بعد ناپديد مي شوند.» (علائم الظهور امام زمان تأليف آقاي علي موجودي , ص 3 )
سيماى دجال در ادب فارسى
از راه احاديث اسلامى، دجال بهصورت شخصى مقابل و ضدعيسى بن مريم (6) ، در ادبيات فارسىمجسم شده است. قديمىترين ديوانشعر كه در آن كلمه دجال و مفاهيممرتبط با او در آن ديده مىشود«ديوان حكيم ناصرخسرو قباديانى»است (تولد 394 ق وفات 481 ق)حكيم ناصرخسرو 7 بار كلمه دجالرا در ديوان اشعار خود آورده و دردو مورد «جهان» را به «دجال» شبيهو مانند كرده است:
دجال چيست؟ عالم و، شب چشم كوراوست وين روز چشم روشن او كيست، بىريب عالم دجال تست و تو به دروغش بستهاى و ماندهاى و گشته يگانه
از ديگر شاعرانى كه مضامينزيبايى از كلمه دجال ساخته،«افضلالدين بديل بن على خاقانى»شاعر قرن ششم هجرى است. دربين شاعران ، خاقانى بيشتر از همه ،اين كلمه را در شعرخود آورده است.دجال 22 بار در شعر خاقانى ديدهمىشود. در شعر برخى شاعرانديگر كمابيش اين كلمه ديده مىشود.بعضى تركيبات و مضامين كهشاعران بااستفاده از كلمه دجالساختهاند، چنين است:
-دجال بند، آن كه دجال را به بندمىكشد.
قلزم دجله عطا، مهدى دجال بند كسرى جمشيد جام خسرو خورشيدفر
مجيد بيلقانى
-دجال جفا، كنايه از دغلكار وستمگر
لب بگشا ، هيكل عيسىبخوان كز دم دجال جفا مردهاند
مولوى
-دجال چشم ، كنايه از يك چشم
چرا سوزن چنيندجالچشماست كه اندرجيب عيسى يافت ماوا
خاقانى
-دجال خلقت ، كنايه از بدنهاد
گر او هست دجالخلقتبهرغمش تو را كم ز عيسى مريم ندارم
خاقانى
-دجال راى ، كنايه از بدانديش
چه مىخواهى از اين دجال رايان چه مىجويى ازاين مهدى نمايان
عطار نيشابورى
-دجال شكل ، كنايه از فريبكار
كيد اين دجال شكلانآخراندرچهفتاد چون لواى مهدى آخرزمان آمد پديد
مجيد بيلقانى
-دجال طبع، كنايه از بدنهاد وستمپيشه
از اين دجال طبعان وارهد دور نماند كار و بار عالم اين طور
وحشى بافقى
-دجال فعل، كنايه از فريبنده
نه روحالله بر اين دير است چون شد چنين دجال فعل اين دير مينا
خاقانى
-دجال كيش، كنايه از دروغگو وبدكردار
پى دجال كيشان برگرفته به تو نيرنگ ايشان درگرفته تو را دجال شد چون هادى راه به جز دوزخ كجا يابى وطنگاه
وحشى بافقى
-دجال عالم سوز، اشاره بهفريب دادن دجال جهانيان را.( فراگيرشدن ظلم و ستم در عالم)
اى دريغا مهديى، كامروز از هر گوشهاى يك جهان دجال عالم سوز سر بركردهاند
سنايى
دجال در ادبيات عرفانى نيز،گذشته از تعبيرات و معانى دينى وكلامى ، كنايه از اهل نيرنگ و حيلهاست.
كلام آخر درباره «دجال»
به نظر مىرسد كه خروج دجال وفتنه او در جهان و كشته شدنش بهدستحضرت مهدى عليه السلام، نمودار ورمزى ازجنگ «نور» و «ظلمت» باشد.بيان ديگرى از مبارزه نيكى و بدى وپيروزى نهايى روشنى و خير برتاريكى و شر كه در فرهنگ ايران بهصورتهاى گوناگون مطرح است ودر اقوام و ملل ديگر هم سابقه دارد.در اوستا كتاب مقدس زرتشتيان هماز جنگ اهريمن و اهورامزدا ،گفتگوهاست و آيينمانويان هم براساس درگيرى دائمى نور و ظلمتپىريزى شده است.
به هر حال، روزى كه دجال ظهوركند و جهان ، پر از ظلم و ستم باشد،حضرت مهدى صاحبالزمان عليه السلاممىآيد و ريشه ظلم و بيداد رابرمىكند و طومار دجال و دجالصفتان را در هم مىپيچد و آنهنگامىاست كه اين آيه شريفه براىچندمين بار مصداق پيدا مىكند:
«و قل جاءالحق و زهقالباطل انالباطل كان زهوقا» (7)
و به امتتبگو كه رسول حق آمد وباطل را نابود ساخت كه باطل خود لايقمحو و نابودى ابدى است.
و آن روزى است كه وعده الهىتحقق پيدا كند:
«ونريد ان نمن علىالذيناستضعفوا فىالارض و نجعلهمائمة و نجعلهمالوارثين» (8)
و ما اراده كرديم كه بر آن طايفه ذليل وضعيف در آن سرزمين منت گذارده و آنهارا پيشوايان خلق قرار دهيم و وارث ملك وجاه فرعونيان گردانيم.
پي نوشت :
1. اعلام قرآن، ص 479; پرتوى آملى، مهدى،به نقلاز ريشههاىتاريخىامثالوحكم ، ج 1،ص 436.
2.ديوانخاقانى،پيراستهدكترمير جلالالدينكزازى، ج 1،ص 616.
3. Antichriste
4. دابة: دابةالارض: 1. موريانه ، 2. جانورى عظيمالجثه كه در آخر الزمان پديد آيد و آن نشانه نزديكى قيامت است.
5. مجلسى ، محمدباقر، بحارالانوار، ج 13،ص 482.
6. سوره اسرا (17)، آيه 81.
7. سوره قصص (28)، آيه 5.
دجال افسانه يا واقعيت : مهدي علي بالايي ،
دجال دروغگوى فريبنده : محمود جعفر كلهر ،
منبع: مرکز اطلاع رساني امام مهدي عليه السلام
:: برچسبها:
مرکز اطلاع رساني امام مهدي عليه السلام ,
كلام آخر درباره «دجال» ,
سيماى دجال در ادب فارسى ,
اخبار كهنه و منجمين در خصوص دجال ,
سيماي دجال در فرهنگ مهدويت(قسمت آخر) ,
|
امتیاز مطلب : 114
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27